یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد دوستی کِی آخر آند دوستداران را چه شد کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی حق شناسان را چه حال افتاد و یاران را چه شد عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد کس ندارد ذوق مستی می گساران را چه شد شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد تفسیرغزل ۱۵۹۱رومی : وقت آن آمد که من سوگند را بشکنم بندها را بر دران ام پندها را بشکنم چرخ بد پیوند را من برگشایم بند بند همچو شمشیر اجل پیوندها را بشکنم مفهوم { این بندها را «بردراند ن »} نیچه فیلسوف آلمانی در پاره گفتار۴۰ در مورد «استقلال» شخص انسان شرح داده است. نگ :فراسوی نیک و بد داریوش آشوری خوارزمی ۱۳۷۵ تفسیر غزل ۱۵۹۴رومی: الصلا ای عاشقان ، های الصلا این کاریان باده کاری ست، اینجا زانک ما این کاره ایم هر سحر پیغام آن پیغامبر خوبان رسد کاصلا بیچارگان ما عاشقان را چاره ایم نعره لبیک لبیک از همه برخاسته مصحف معنی {تویی }ما هریکی سی پاره ایم این ناسوتی شدن مفاهیم قرآن سی پاره درون هر انسان و رسیدن وحی به آدمیزادگان. نگ: اویزرمن تاریخ مسائل فلسفه پرویز بابایی انتشارات چاپار ۱۳۵۷ تجدید چاپ چشمه ۷۹ غزل ۱۵۹۵رومی: اولین منزل یکی دریای پر خون رو نمود در میان موج آن دریای پر خون تاختیم غزل ۱۶۰۲ رومی: ماهی بیچاره را آب آنچنان تازه کرد آنچ کرد اندر دل و جانهای مشتاقان صیام در تن مرد مجاهد در ره مقصود دل هست بهتر از حیوة صد هزاران جان صیام تفسیر غزل ۱۶۳۷: هله ای عشق بیا یار منی در دو جهان آزادی از همه خلق بریدم به تو برچفسیدم ای آزادی زان چنین در فرح ام کز قدحت سر مستم ای آزادی زان گزیده ست مرا حق که تو را بگزیدم ای آزادی به نهان از همه خلقان چه خوش آیین باغی ست آزادی که چو گل در چمنش جامه جان بدریدم ای آزادی Click

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ